سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز یکی از روزهای پایان اردیبهشت است ، نشسته ام و دعاهای بچه ها را که برای شرکت در جشنواره ی دستهای کوچک دعا نوشته اند می خوانم ، حیفم آمد شمارا از لذت خواندنشان بی بهره کنم...خدایی که این بچه ها بر صفحه نوشته اند یک خدای مهربان نزدیک است ، کسی که قادر است و توانا به انجام تمام امورست  و من ایمان دارم اگر تک تک این بچه ها با همین اعتقاد بزرگ می شدند بزرگسالی روشن تری داشتند ، چه بسا گاهی ما نیز در معرفی خدا به این بچه ها تخیلاتشان را به هم می ریزیم و نمیگذاریم کودکانه و معصومانه با خدایشان حرف بزنند ، این دعاها را دقیقا با املا و نوشتار بچه ها می نویسم تا شما هم به اندازه ی من از اینهمه خلوص لذت ببرید و بگذارید بچه هایتان چون داستان موسی و شبان بی آداب و ترتیب ، با خدای خود به گفتگو بنشینند........به قلم و انتخاب : ( کوثر . الماسی )

خدایا آرزو دارم که همیشه سایه ی پدرم زیر سرم باشه ! (نسترن حیدری - مدرسه ی  ابتدایی صداقت - شهرستان سقز )

خدایا از تو می خوام مردها سبیل نداشته باشند ! ( حمیرا حسین زاده - مدرسه ی ابتدایی صداقت - شهرستان سقز )

خدایا برادرم خیلی کتکم می زنه از تو می خوام او را سر عقل بیاوری .( آیدا امین پور - مدرسه ی ابتدایی صداقت - شهرستان سقز )

خدایا من می خوام یک پدربزرگ داشته باشم چون مادربزرگم تنهاست و ازدواج نکرده ! ( سمیرا رمضانی - مدرسه ی ابتدایی صداقت - شهرستان سقز )

من آرزو می کنم که در دنیا هیچ کاری باقی نماند چون من حوصله ی کار کردن ندارم .( شکیلا خضری - مدرسه ی صداقت - شهرستان سقز )

خدایا ایکاش اگه بزرگ شدم و ازدواج کنم دو تا چهار قلو داشته باشم و با یک آدم پولدار ازدواج کنم . ( ایران رحیم پور - مدرسه ی صداقت - شهرستان سقز )

خدایا ایکاش همیشه سر سفره هزاران نوع غذا بدند ، نه نان و ماست شب ها . ( ایران رحیم پور - مدرسه ی صداقت - شهرستان سقز )

خدایا من از تو می خواهم یک پروفسل شوم . ( روژین سیدی - کلاس سوم - دبستان صداقت )

خدایا کاش پیش مرگت بشم ! (سوزان حسینی - مدرسه ی صداقت - کلاس سوم )

خداوندا برادرم زن بیاورد که من دش ( خواهر شوهر )  شوم . ( اسرا بقایی - مدرسه ی صداقت )

خدایا من از تو می خواهم که یک روز پدرم به من بگوید دوستت دارم .( سحر عزیزی - کلاس سوم - مدرسه صداقت )

من از تو می خوام که به مادرم کمک کنی که قالی اش را که آورده به خانه تمام کند . ( سحر مکاری - مدرسه ی صداقت )

خدایا من آشق طوطی هستم می خوام یک طوطی داشته باشم . ( شیلا شهنازی - کلاس چهارم- مدرسه ی صداقت  )

ای کاش من به جای مدیر مدرسه بودم چون همیشه می نشستم . ( دلسوز طالبی - دبستان لاله های انقلاب - کلاس سوم ابتدایی)

خدایا به مادرم یک بچه ی پسر بده تا آنقدر دیگه مادربزرگم حرف نزنه ! ( نادیا رسولی - لاله های انقلاب - کلاس سوم ابتدایی )

من دعا می کنم که این زنان کانون مریض نشوند . (نگین غفوری -  مدرسه ی شهید فهمیده -کلاس سوم ابتدایی)

خدایا من دعا دارم که امروز آب نرود ! ( زینب محمدی - مدرسه ی شهید فهمیده - سوم ابتدایی )

و این دعای یک آدم بزرگسال است ، دعای خودم است برای همه ی بچه های سقزی که دوستشان دارم : بچه های دبستان صداقت ، بچه های پاکی که آرزوهایتان آنقدر دست یافتنی و قشنگ است که من گاه به آنها غبطه می خورم ، بچه های دبستان لاله های انقلاب  ،  بچه های ساده ی دبستان شهید فهمیده ، اعضای خوب مرکز ، خدا پناهتان باشد . . . دوست داشتم من هم مثل شما بودم اما متاسفانه قد کشیده ام و قاطی آدم بزرگها شده ام . . . اما خوشحالم که شما را دارم و از بودنتان به کودکی برمی گردم ...


[ یکشنبه 91/2/24 ] [ 11:33 صبح ] [ نویسنده :مرکز فرهنگی هنری شماره 2 سقز ]
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 253
بازدید دیروز: 84
کل بازدیدها: 535081